پاورپوینت درس هفدهم هدیه های آسمان پایه چهارم دبستان آقای بهاري، خانم بهاري (pptx) 20 اسلاید
دسته بندی : پاورپوینت
نوع فایل : PowerPoint (.pptx) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد اسلاید: 20 اسلاید
قسمتی از متن PowerPoint (.pptx) :
درس
هفدهم هدیه
های
آسمان
پایه
چهارم
دبستان
آقای
بهاري، خانم بهاري
پدرم آلبومش را باز کرده بود و با هم عکس ها را تماشا می کردیم.
هر کدام را نمی شناختم، پدرم معرّفی می کرد.
یکی از آنها جوانی بود که با مهربانی دست خود را روی شانه ی کودکی گذاشته بود و هر دو لبخند بر لب، کنار رودخانه ایستاده بودند. پدرم خم شد؛ صورت آن مرد جوان را بوسید و گفت:
«این آقا، اوّلین معلّم من است و این عکسِ روز اردوی ماست.
وقتی می خواستیم از اردو برگردیم، من گفتم آقا اجازه! دوست دارم با شما عکس بگیرم. او هم با مهربانی دستش را روی شانه ی من گذاشت و با هم عکس گرفتیم. یادش به خیر! چه روز خوبی بود. »
پرسیدم: «اسم او چیست؟ »
پدرم گفت: «آقای بهاری. خیلی او را دوست دارم. او خیلی چیزها به من آموخت: قرآن، حروف الفبا، جمله سازی، ریاضی، شعر و یک دنیا حرف شنیدنی و زیبا .»
به پدرم گفتم: «چه جالب! اسم خانم معلّم ما هم خانم بهاری است .»
پدرم غرق تماشای عکس آقای بهاری بود.
پرسیدم: «آقای بهاری الان کجاست؟ »
پدرم گفت: «در خیابان لاله در یک خانه ی بزرگ و قدیمی زندگی می کند.
چند سال او را ندیده بودم امّا خوشبختانه پارسال او را در یک کتاب فروشی دیدم. انگار دنیا را به من داده بودند؛ خیلی خوشحال شدم و نشانی اش را گرفتم. اتّفاقاً پس فردا که روز معلّم است، می خواهم به دیدن او بروم.
معلّم خیلی عزیزاست. پیامبر خدا می فرمایند: به کسی که از او دانش می آموزید، احترام بگذارید
.»
من گفتم: «من هم می آیم؛ خیلی دوست دارم او را ببینم .»
روز معلّم بود. من و پدرم با یک دسته گل به دیدار آقای بهاری رفتیم. خانمی در را باز کرد و گفت:
«بفرمایید! »
وای چه جالب! خانم بهاری بود
!
«سلام خانم! »
خانم بهاری تا مرا دید، صورتش مثل گل شکفت.
«سلام عزیزم! شما کجا؛ اینجا کجا؟ خانه ی ما را چطور پیدا کردی؟ بفرمایید! »
شگفت زده شده بودم!
داخل رفتیم. آقای بهاری با عصا در حیاط ایستاده بود. پدرم با مهربانی به سوی او رفت و او را به گرمی در آغوش گرفت.
او هم پدرم را با مهربانی بوسید و احوال پرسی کرد. بعد دست روی شانه ی پدرم گذاشت و به خانم بهاری گفت:
«این آقا که به دیدار من آمده، دانش آموز من است .»
خانم بهاری هم دست روی شانه ی من گذاشت و گفت: «این دختر ناز هم دانش آموز من است .»
آقای بهاری لبخند زد: «چه خوب! خانه ی ما امروز مدرسه شده است.
مدرسه ای صمیمی با دو معلّم و دو شاگرد! »
بهترین راه تشکّر از معلّم چیست؟
برایم بگو
احترام گذاشتن و رعایت ادب ، خوب درس خواندن
جاهای خالی را با کلمات مناسب پر کنید.