عنوان: مبانی نظری رضایت زناشویی و مؤلفههای جنسی
فرمت ورد قابل ویرایش
تعداد صفحات: 68
پیشینه تحقیق کامل خارجی و داخلی
همراه با رفرنس نویسی و پاورقی داخل متن
منابع کامل
ممکن است در توضیحات بهم پیوستگی در کلمات وجود داشته باشد ولی در فایل word اینگونه نیست.
فرمت ورد قابل ویرایش
تعداد صفحات: 68
پیشینه تحقیق کامل خارجی و داخلی
همراه با رفرنس نویسی و پاورقی داخل متن
منابع کامل
ممکن است در توضیحات بهم پیوستگی در کلمات وجود داشته باشد ولی در فایل word اینگونه نیست.
قسمتی از متن:
رضایت زناشویی
تمركز رضايت زناشويي به احتمال زياد، بر رضايتمندي از فرصتها، تصمیم گیریها، درآمد، سبك زندگي، ارتباط، رابطه ي جنسي يا دوستان است بدين لحاظ رضايت از رابطه ي زناشويي را يك مفهوم چند بعدي مي دانند كه عوامل گوناگوني را در بر مي گيرد و مجموعه ي اين عوامل در رضايت يا خشنودي كلي از روابط نقش دارند (اسرار، 1383).
به طور كلي رضايت زناشويي را احساسات مثبت، دوست داشتن، رضايت جنسي، توافق در امور اقتصادي، خانه داري و تربيت كودك مي دانند رضايت زناشويى، انطباق بين وضعيت موجودو وضعيت مورد انتظار است. طبق اين تعريف رضايت زناشويى زمانى محقق مى شود كه وضعيت موجود فرد در روابط زناشويى مطابق با آنچه كه وى انتظار داشته است باشد. رضايت زناشويى در واقع نگرش مثبت و لذت بخشى است كه زن و شوهر از جنبه هاى مختلف روابط زناشويى خوددارندنتايج پژوهش محققان نشان داده است كه هم عواملى مانند موضوعات رشدى درون فردى شامل ويژگى هاى شخصيتى، بازخوردها، باورها، ارزش ها و انتظارات و هم موضوعات رشدى بين فردى مانند عشق، صميميت، تعهد، عواطف ورابطة جنسى، الگوهاى ارتباطى، موضوعات خانوادگى و موضوعات اجتماعى بر ميزان رضامندى زناشويى مؤثرند(وينچ ،1999به نقل از منصورى نيا،اعتمادى،فاتحى زاده،حسن پور،1390).
اين بدين معنا است كه هرچه فرد توانايي و آگاهي بيشتري از شناخت و چگونگي انتخاب و تفكيك ويژگيهاي شخصيتي خود و هماهنگي آنها با ويژگيهاي شخصيتي طرف مقابل خود داشته باشد توانايي انتخاب مناسبتردراو تقويت مي شود و همين انتخاب صحيح و مناسب زمينه ساز رضايتمندي را در فردفراهم مي سازد. مى توان بيان كرد آموزش برخى از مهارتها ، مانند آمادگى و ارتباط، مهارتهاى ارتباطى و مجموعه مهارتهاى زندگى پيش نياز درك متقابل و درك همسر مى باشد كه لازمه رضايت زناشويى است(منصوری وهمکاران،1390).
رضايت زناشويي را يك متغير نگرشي مي دانند و بنابراین، براساس اين ديدگاه رضايت زوجي يك خصوصيت فردي زن و شوهر بشمار مي رود. بر پايه ي اين تعريف، رضايت زناشويي در واقع نگرش مثبت و لذت بخشي است كه زن و شوهر از جنبه هاي گوناگون روابط زناشويي خود دارند و نارضايتي زناشويي در واقع نگرش منفي و ناخشنود ازجنبه هاي گوناگون روابط زناشويي است عوامل زيادي مي توانند در رضايت زناشويي مؤثر باشند و هركس با توجه به نگرش ويژه ي خود و يا نتايج پژوهشهايش عواملي را براي رضايت زناشويي بيان مي كند. برخي بلوغ فكري عاطفي زوجين، داشتن تحصيلات، طبقه ي مشابه خانوادگي، داشتن علاقه و طرز تفكر مشترك را از جمله عوامل تأثيرگذار بر رضايت زناشويي مي دانند (ساروخانی ،1370).
رضايتمندي زناشويي را بيشتر به صورت نگرشها يا احساسات كلي فرد دربارة همسر و رابطهاش تعريف ميكنند. يعني رضايتمندي زناشويي يك پديدة درونفردي و يك برداشت فردي از همسر و رابطه است. چنين تعريفي از رضايتمندي زناشويي، نشانگر آن است كه رضايتمندي يك مفهوم تك بعدي و بيانگر ارزيابي كلي فرد درباره همسر و رابطهاش است. رضايتمندي زناشويي پيامد سازگاری زناشويي است و به صورت دروني احساس ميشود. اصطلاح توافق زناشويي، رابطة مناسب زن و شوهر را توصيف ميكند. در رابطه با توافق بالا، هر دو زوج، به گونهاي رفتار، تصور و ادارك ميكنند كه گويا نيازها و انتظارهايشان برآورده شده و چيزي وجود ندارد كه در روابطهشان خلل ايجاد كند. در ازدواج بدون سازگاری زناشويي، مشكلات موجود ميان زوجين به حدي زياد است كه آنها را از احساس برآورده شدن نيازها و انتظارات باز ميدارد. اغلب زوجها، جايي بين اين دو انتها قرار دارند و زمينههايي از توافق و نبود توافق را تجربه ميكنند. رضايتمندي زناشويي، يك مفهوم كلي است كه در وضعيت مطلوب روابط زناشويي احساس ميشود. از طرفي رضايتمندي زماني اتفاق ميافتد كه روابط زن و شوهر در تمامي حيطهها بهنجار گزارش شود. بنابراين،محققان براي آساني در سنجش، همچنين عملياتي كردن اين مفهوم، رضايتمندي زناشويي را به چهار بٌعد اساسي تقسيم كردهاند كه عبارتند از:
الف) جاذبه: عبارت است از جنبهاي از يك شئ، يك فعاليت يا يك شخص، كه برانگيزانندة پاسخهاي نزديكي در ديگران باشد؛ تمايلي براي نزديك شدن به يك شي، فعاليت يا شخص كه در رضايت زناشويي جاذبههاي بدني و جنسي انسان مد نظر قرار گرفته است؛
ب)تفاهم: ارتباطي مبتني بر پذيرش دوسويه، راحت و بدون تنش و دغدغة خاطر كه بين دو نفر برقرار ميشود؛
ج)نگرش: نوعي سوگيري عاطفي دروني كه عمل يك فرد را تبيين ميكند. در اصل، اين تعريف در برگيرندة قصد و نيت فرد است؛
د)سرمايه گذاري: منظور از اين عبارت آن است كه هر يك از زوجها براي بهتر ساختن رابطه و نيز خوشايندي طرف مقابل، كارهايي را انجام ميدهند و يا از انجام آن خودداري ميكنند. به بيان ديگر، مقابله به مثل كردن، هنگامي كه رفتار طرف مقابل پاداشدهنده است، و خودداري از انجام عمل متقابل، هنگامي كه رفتار وي پاداشدهنده نيست (جهاندیده،1389).
عوامل تاثیرگذاربر رضايتمندي زناشويي:
عوامل مختلفی برپایداری ازدواج واستحکام خانواده موثر است.زمانی که زن وشوهر از زندگی زناشویی خودرضایت داشته باشند،خانواده از استحکام خوبی برخوردار می شود وآنها می توانندبا مسائل ومشکلات به درستی برخورد کنند واز آسیبها در امان باشند(موسوی،1383).
عوامل شناختي، باورهاي غير منطقي، اسنادهاي ناسازگار و تعبير و تفسيرهاي غلط، عوامل هيجاني و عاطفي، عوامل فيزيولوژيكي و بدني ،الگوهاي رفتاري ،حمايت اجتماعي،خشونت، وجود فرزند، تاريخچه زندگي و ويژگيهاي فردي، استرس، مسائل اقتصادي، مذهب، نوع رابطه زوجين، ساختار قدرت درخانواده ورضايت مندي زناشويي، آداب و سنن اجتماعي- فرهنگي و زبان و هنجارها و تفاهم فكري و توافق مذهبي،ملاك هاي همسر گزيني و شيوه هاي همسر گزيني .بهداشت روانى جامعه و سلامت فيزيكى وعاطفى، در گرو سلامت روابط زناشويى و تداوم و بقاى ازدواج است (شاملو،1369).
گرچه عوامل اجتماعي و فرهنگي نقشي مهم در سازگاري زناشويي دارند، اما عوامل یا ويژگي هاي فردي كه در اينجا از آن به عنوان شخصيت نام برده مي شود، تاثير ويژه و بيشتري دارند. روي هم رفته، شواهد موجود نشان مي دهند كه عوامل شخصيتي، پيش بيني كننده هاي تجربي موثري براي سازگاري و ثبات زناشويي هستند و وجود روابط بين عوامل شخصيتي و بازدهي زناشويي زوجين با استفاده از طرحهاي طولي و مقطعي گوناگون تاييد شده است اگر شخصيت را به عنوان تركيبي از اعمال، افكار، هيجانات و انگيزشهاي فرد بدانيم مولفه هاي سازنده آن ممكن است در افراد گوناگون، متفاوت باشند.از سوي ديگر، امكان دارد اين مولفه ها از راههاي گوناگوني تركيب شده باشند؛ به گونه اي كه الگوهاي شخصيتي گوناگوني را بوجود آورند (معين، غياثي، مسموعي،1389).